چکامه های ماندگار
زاییده افکار شاعران
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم
او می رود و هر قدمش لاله و نسرین
ما سنگ تر از قبل همانیم که بودیم
ما شهرتمان بسته به این است بسوزیم
با داغ عزیزیم که خاکستر عودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از غیرتمان بود..... نوشتند حسودیم
جو گندمی از داغ غمش تار به تاریم
در حسرت پیراهن او پود به پودیم
پیگیر پریشانی ما دیر به دیر است
دلتنگ به یک خنده ی او زود به زودیم
بر سقف اگر رستن قندیل فراز است
ما نیز همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
بعد از تو اگر هم کسی آمد به سراغم
آمد ببرد آنچه ز تو تازه سرودیم
برچسبها: حامد عسگری
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
برچسبها: حامد عسگری
خدایا
بزرگیات همین بس که نمرود هم حسابمان نکردی که قاتلمان پشهای باشد. ویروسی بسمان بود.
ما مگر غیر از تسلیم و رضا چارهای هم داریم...
عشق است، ما را چه به این غلطها که از تو بپرسیم چرا؟
خودمان یکجایی یک دستهگلی آب دادهایم چوبش را هم داریم میخوریم،
خانه را خلوت کردهای نکند مهمان ویآی پی داری؟
نکند خبری باشد؟ بنده را چه به این پرسشها؟
رعیت گیوه سوخته را چه به این پرسشها؟
ما نه نمرودیم که خلیل در آتش انداخته باشیم،
نه شریعه بر عزیزکردهات بستیم،
خاکمان به سر که گناهمان هم در حد عفو تو نیست،
راحتت کنم ما سرمان توی گوشیست و وقتهایی هم که نیست غم نان و معاش نمیگذارد برویم تو را بخوانیم و بفهمیم...
ما کتاب تورا کم خواندهایم...
از یک جاهایی امتحان بگیر که قبلا درس دادهای...
دل ما را هم قرنطینه کن...
تادیگر هیچکس را راه ندهیم غیر خودت !
اصلا کلیدش دست خودت،
اتفاقا خوب کاری کردی.
فقط یک چیزی... لطفا به محرم آینده برسیم ...
برچسبها: حامد عسگری
عاشقان هم همه خوابند
در این موقع شب ...
بی گمان یک دل ویران شده
از عشق فقط بیدار است
برچسبها: حامد عسگری
Design By : Pichak |