چکامه های ماندگار
زاییده افکار شاعران
چه بگویم سحرت خیر؟توخودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟که توهم این وهم آنی
به که گویم که دل ازآتش هجرتوبسوخت؟
شده ای قاتل دل ؛ حیف ندانی که ندانی
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم
و در.آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی
چه نویسم که قلم شرم کند از دل ریش ام
بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانی
من و تو اسوه ی عالم شده ایم باب تفاهم
که من ام غرق تو و.تو به تمنای کسانی
به گمانم شده ای کافر و ترسا شده ای
ک آیتی از دل شیدای مسلمان تو نخوانی
بشنو"صبح بخیر"از من درویش و برو
که اگر.هم تو بمانی غم ما را نه توانی
برچسبها: شهریار
نوشته شده در سه شنبه یکم تیر ۱۳۹۵ساعت
8:41 توسط بهاره"ک"|
Design By : Pichak |