چکامه های ماندگار

زاییده افکار شاعران

 

اول منزل عشقست بیابان فنا

عاشقی کو که درین ره دو سه منزل برود

رفتن ناقه گهی جانب مجنون نیکوست

که به تحریک نشینندهٔ محمل برود

عقل را بر لب آن چاه ذقن پا لغزد

دل به آن ناحیه جهلست که عاقل برود

دارد آن غمزه کمانی که به چشم نگران

ناوکی سردهد آهسته که تا دل برود

دارم از خوف و رجا کشتی سر گردانی

که نه در ورطه بماند نه به ساحل برود

عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق

نخل از جا نرود ریشه چو در گل برود

ابر رحمت چو ترشح کند امید کزان

رقم قتل من از نامهٔ قاتل برود

دیر پروای کسی بشنو و تاخیر مکن

تا به آن مرتبه تاخیر به ساحل برود

گر کنی قصد قتالی و نیالائی تیغ

خون ز بسمل گه صد ناشده بسمل برود

محتشم لال شود طوطی طبعم می‌گفت

اگر آن آینه رویم ز مقابل برود

 


برچسب‌ها: محتشم کاشانی
نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ساعت 23:35 توسط بهاره"ک"|


آخرين مطالب
» 
» 
» 
» 
» 
» 
» 
» 
» 
» 


 Design By : Pichak